کتابداران 70

با سلام خدمت دوستان گرامي، به فكر بودم به نحوي مجتمع فرهنگي را معرفي كنم كه توسط همكار عزيزمان آقاي رستگار مجموعه عكس و فيلم افتتاحيه مجتمع در تاريخ 14/09/1389 به دستم رسيد و عكسها جالب بود، گفتم بعد از 86 روز شما دوستان خوب را هم به درگز دعوت كنم و نمايي از مجتمع فرهنگي وكتابخانه  امام رضا ( ع ) را ملاحظه كنيد. اين مجتمع در زميني به مساحت 1064 متر مربع و 1850 متر زير بنا در 4 طبقه توسط معاونت فني و عمران موقوفات آستان قدس رضوي ساخته شده است.

-         طبقه منهاي يك: شامل نمازخانه آقايان ؛ مطبوعات روز آقايان و تاسيسات

-    طبقه همكف: دفتر رئيس مجتمع؛ تالار اجتماعات؛ فروشگاه كتاب ( انتشارات آستان قدس رضوي) و تالار مطالعه و امانت آقايان

-    طبقه اول : تالار مطالعه و امانت بانوان؛ مطبوعات روز بانوان؛ كتابخانه الكترونيكي و اينترنت آقايان و بانوان و كلاسهاي آموزشي

-         طبقه دوم : تالار محققان ( شامل كتابهاي مرجع )

تا تاريخ 10/12/89 موجودي كتاب اين كتابخانه 20948 نسخه مي باشد كه به نسبت نياز بين تالارها تقسيم شده و تعداد 1690 نسخه منابع غير چاپي موجود است.

اين مجتمع فرهنگي در تاريخ 14 آذرماه با حضور جناب آقاي دكتر علوي قائم مقام توليت عظماي آستان قدس رضوي، حاج آقاي زاهدي رئيس سازمان كتابخانه ها، موزها و مركز اسناد آستان قدس رضوي ، حجة الاسلام ناهيدي امام جمعه محترم درگز، حاج آقا ي وحيدي فرماندار  و ساير مسئولين محترم آستان قدس رضوي و مسئولين شهرستان افتتاح شد و هم اكنون با استقبال بسيار خوب دانش آموزان و دانشجويان و اساتيد قرار گرفته است. كه تاكنون حدود 800 نفر با تكميل مدارك به عضويت كتابخانه درآمده اند و با هماهنگي آموزش و پرورش مدارس از كتابخانه بازديد و دانش آموزان از نزديك با فعاليتهاي كتابخانه آشنا مي شوند.

بهر حال جاي دوستان خالي و اينكه ما كتابداران با افتتاح هر كتابخانه جديد به خود مي باليم كه مسئولين محترم خصوصا آستان قدس رضوي به فعاليتهاي فرهنگي و  آمو زشي اهتمامي ويژه دارد و حضور بيشتر اعضاء در كتابخانه ها باعث خرسندي است.

فقط نهار نبودید که در شهرستان درگز در خدمت هستیم . بدرود

با سلام به نام حضرت دوست که هرچه داریم از اوست.( مطالعه در ۳ دقیقه )         کتاب راز آرامش و سلامتی .- حمید رضا مسیبی.مشهد: الف- ۱۳۸۷ در تبلیغ این کتاب آمده است شگفت انگیز ترین کتابی که تا به حال خوانده اید.

- انسان مانند رودخانه است هر چه آرام تر عمیق تر! ( فسکیو)

- شخصیت نمایش تمام افکار تو از ذهن به حرکات بدن تو است. ( مسیبی)

- کسی که سوءظن شدید دارد از لذت حیات محروم و بی بهره است.(امام علی(ع))

- کار خود گر به خدا باز گذاری حافظ      ای بسا عیش که با بخت خدا داده کنی

- یک پرنده کوچک که زیر برگها نغمه سرایی می کند برای اثبات خدا کافی است. هوگو 

- اطفال بیشتر به دستور و سرمشق محتاج اند تا انتقاد و عیب جویی ( ژوبر)

- هر لحظه از عمری که به خاطر رفتار ناگوار دیگران در خشم و اندوه و آزردگی و نومیدی بگذرانید لحظه ای است که عنان زندگی خود را از دست داده اید. (وین دایر)

- خداوند هرگاه خیری بر بنده اش بخواهد به او کم خوابی کم خوری و کم حرفی را تلقین می کند. حضرت علی (ع )

هر چه به فداکاری و مهرورزی خود بیافزاییم و کامل تر و خوشبختر می شویم چرا که هیچ حالی به اندازه جوانمردی و مهربانی به سلامت روح ما کمک نمی کند(کاریل )  

- انسان تنها مخلوقی است که نمی خواهد همان باشد که هست. ( آلبر کامو)

پروردگارا ما را قرار بده از کسانی که درخت های عشق و محبت در دل های آنها ریشه دوانده و سوزش محبت تو اطراف دل های آنها را فرا گرفته . امام سجاد (ع)

همیشه شاد باشید و با آرامش زندگی کنید. بدرود

با سلام خدمت دوستان و همکلاسی های گرامی

اول اینکه خیلی خوشحال شدم که جمعتان جمع است و از گوشه کنار ایران خبری و همکلاسی می رسد. انشاءالله که موفق باشید. دوم تشکر از آقای ایزدی به خاطر پر کردن خلاء نبودن اینجانب و تبریک عید مسلمین. سوم تبریک و خوش آمد گویی حضور آقایان و خانمهایی که جدیدا به وبلاگ پیوستنه اند و چهارم اینکه علت غیبت اینجانب قطعی اینترنت و خرابی سیستم و واقعا برگزاری جشن میلاد در تالار اجتماعات مجتمع فرهنگی و کتابخانه امام رضا (ع) درگز با حضور امام جمعه محترم حجه الاسلام ناهیدیَ. مسئولین محترم ادارات شهرستان- مداحان و شاعران اهل البیت (َع) بود که به این بهانه توصیه هایی توسط امام جمعه محترم- مسئول انجمن مداحان - حجه الاسلام دانا به این گروه ارائه شد تا برگزاری مراسم عزاداری و جشنهای ائمه معصوم (ع) با شکوه و منزلت بیشتری برگزار شود. مداحان در این مراسم با قرائت مولودی شادی خاصی به این محفل بخشیدند. حجه الاسلام ناهیدی نیز در فضائل پیامبر عظیم الشان اسلام سخنانی ایراد فرمودند. پذیرایی هم به نحو احسن انجام شد که جای شما خالی . انشاءالله همیشه زندگیتان عید باشد و شادی

پذیرایی و بسته فرهنگی عکس ضریح مطهر و کتاب در آستان دوست( نگرشی بر آثار و آداب زیارت) که جای همه شما دوستان خوب خالی بود.

شاد باشد و سلامت

سلام همکلاسی- حقیقتا برابر عادت قبلی در بخش سفارش و فراهم آوری منابع حرص کتاب دارم و همیشه سعی می کردم کتابهای جدیدی که به بخش وارد می شود را حتما ببینم و از بعضی کتابها بیشتر خوشم می آمد و پشت سرم نگه می داشتم تا اگر فرصتی شد نگاهی بیندازم که متاسفانه در بخش قبلی به دلیل مشغله شغلی نمی شد. این عادت را با خودم به درگز هم آورده ام و به محض دریافت کتابهای ارسالی بخش سفارش باز هم حریصانه کتابها را باز می کنم تا عناوین را ببینم. اما برعکس دراینجا فرصت مطالعه جزئی کتاب هم دست می دهد. از اینرو کتاب قله ها و درها/ دکتر اسپنسر جانسون- ترجمه یوسف سیفی .- تهران: تلاش. ۱۳۸۹ که چون بد نبود خواستم زحمت شما را کم کنم و خلاصه ای برایتان بنویسم تا در ۳دقیقه یک کتاب را مطالعه کنید.

- دشت ها و سرزمین های صاف برای استراحت کردن و فکر کردن خوب هستند.

- اگر قدر لحظات خوب را بدانی و از آنها به نحو احسن بهره برداری کنی لحظات بد کمتری خواهی داشت.

- غرور حضور در قله باعث می شود از حضور در دره وحشت کنی و حقیقت را نبینی در قله همه چیز را خیلی بالاتر از واقعیت می بینی و در دره همه چیز را بدتر

- راه رسیدن به قله بعدی پیروی از فکر است. خودت را در حال لذت بردن از قله روبرو حس کن این کار باعث می شود بتوانی از دره عبور کنی

- وقتی در قله هستی وضع را از این که هست بالاتر فرض نکن و وقتی در دره هستی وضع را بدتر از این وضع موجود ندان - با حقیقت دوست باش.

- راز خوشبختی استفاده و لذت بردن از لحظات زندگی است.

- معنای فراز- درک صحیح ارزش لحظه هاست و معنای نشیب- حسرت لحظه های برباد رفته است.

- باورهای مثبت نتیجه مثبت در پی خواهند داشت. خوبی ها همیشه در لحظات بد مخفی شده اند.

- در بالاترین شرایط هم امکان شکست وجود دارد- اگر از فرصت استفاده نکنی و چیزی یاد نگیری باخته ای ولی اگر یادگیری شرایط بهتر می شود.

- قله یعنی ارزش زندگی را دانستن و دره یعنی آموختن چیزهای خوب

- هروقت توانستی از غرورت خارج شوی از دره خارج شده ای .

- وقتی که حسرت چیزی که از دست رفته است را می خوری برای خودت دره ای درست می کنی و وقتی قدر چیزهای موجود را دانستی - آنوقت در قله هستی.

البته جسارتا استاد زین العابدینی جمله بسیار زیبایی دارند که ((سعی کنید در هر کجا هستید بهترین باشید ))مثل خودشان اینها را می توانید در وبلاگ شخصی محسن جان بخوانید. موفق باشید

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز

دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند

ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین

بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند

 آفتاب: اینک قریب چهل روز از غروب غم فزای شهادت شقایق‌ها می‌گذرد؛ و اینک از صدای نحص شلاق خزان بر پیكر آلاله‌ها، اربعینی می‌گذرد و اسارت، سیلی، غربت، فریاد و بیدارگری سهم حاملان پیغام قاصدک های عترت و عظمت شد.

از آن روز تا امروز چهل روز در سوگ ابرمردی نشستیم كه حیات اسلام مدیون رگ‌های پاره پاره اوست. قصه سر و نیزه، قصه لب‌های خونین و قرآن، قصه سیلی و صورت گلگون كودک غمگین و تمام حقیقت هایی كه هر سال از پرده چشمان ما می گذرد را شنیده ایم.

اربعینی با دختر كوچک حسین (ع) مهر را در آغوش گرفتیم، ناله زدیم، درد دل‌ها گفتیم و شكوه‌ها روانه كردیم. اربعینی از عمق جان، فریاد یا حسین كشیدیم، بر سینه زدیم و خنده را حرام كردیم.

کربلا؛ این خارستان خشک و بی‌آب، دریای انسانیت و کمال است، اقیانوس بی کرانه‌ای است که در آن گوهر همه عظمت‌ها و خوبی‌ها به رنگ مظلومیت، یافتنی است؛ اما غواص قهار می‌طلبد. و هر کدام به فراخور حالمان از کربلا، محرم، عاشورا و اربعین، برداشتی داریم و بر اساس آن قضاوتی ....

در زیارت اربعین پیرامون فلسفه آن آمده است: و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک عن الجهاله و حیره‌الظلاله: حسین علیه السلام خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد.

و شیعه همیشه و در تمامى روزهاى سوگوارى حضرت سیدالشهداء علیه ‌السلام و از آن جمله روز اربعین آن حضرت، در زیارت و اقامه ماتم و عزادارى كوتاهى نكرده و از اینجاست كه امام حسن عسكرى ‏علیه‏‌السلام زیارت اربعین را از علایم ایمان شمرده است.

آرى، تنها زیارت اربعین سیدالشهداء علیه‏ السلام است كه مؤمن خالص را از دیگران تمیز مى‏دهد، و دوستان اهل بیت‏ علیهم‏ السلام را از غیر آنان جدا مى ‌كند. و مؤمن واقعى كسى است كه نگذارد آثار نهضت‏ حسین ‏علیه‏ السلام فراموش شود و در قدردانى و شركت در هدف آن حضرت كوتاهى نورزد.

پیروان و دوستان امام حسین ‏علیه‏ السلام امیدوارند تا از این طریق مشمول این حدیث نبوى شوند كه جابر بن عبدالله انصارى - از صحابه رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم و نخستین زائر قبر حضرت ابا‏‌عبدالله در اولین اربعین سیدالشهداء روایت كرده است: «كسى كه قومى را دوست دارد با آنها محشور مى ‌شود و كسى كه عمل قومى را دوست دارد با ایشان شریک مى‌‏باشد».
 
دل‌هایمان بی‌تاب سالار شهیدان، و چشمانمان بر مظلومانه ترین شهادت تاریخ همواره درخشان و بارانی باد.

با تسلیت ایام سوگواری به همه کتابداران عزیز خصوصا ورودی ۷۰ فردوسی مشهد مطلب فوق از سایت آفتاب جالب بود تقدیم شد و التماس دعا 

دوستان خوبم سلامَ آقای ایزدی به قول آقای دکتر هنوز دچار بحران هویت است.یادی کرده باشم از استاد باصفا و صمیمی آقای دکتر مجذوب صفا که انشاءالله سلامت باشند همیشه سر کلاسها تذکر می داد به خاله و عمه و خاله باجی نگید که کتابدار شدید چون باید کلی توضیح بدید که چکار می کنید و به قول بعضی ها مگه کتابداری هم رشته است. ( اقایان دکتر ببخشید ها!!!) خاطرات خودم از زمانی که در این رشته پذیرفته شدم چندان خوشایند نبود چون واقعا نمی دانستم کتابداری چیست؟ و کتابداری را با توجه به اینکه ضریب درس ریاضی ۳ بود فکر می کردم رشته خوب و مهمی است. در روز اول که اسمم را جزء قبولی کتابداری دیدم گریه می کردم واقعا فکر می کردم باید بگویم چه رشته ای قبول شدم. پسر همسایه ما که با هم درس می خواندیم( مهدی علی آبادی الان داماد ماست) ایشان حسابداری فردوسی قبول شده بود خلاصه روزگار خوبی نبود تا بعد از اعلام نتایج تربیت معلم دوستم علی بزقوچانی( شکوه منش) که کاردانی کتابداری بود یک روز در ابتدای ورودی دانشگاه ( درب پارک) با استاد یغمایی مشورت کردیم و جناب یغمائی به دوست ما پیشنهاد داد به تربیت معلم بروند که رفتند و من با توجه به کارشناسی ادامه دهم و همینگونه شد. البته پدر هم از مشکلات سرو کله زدن با بچه در مدرسه گفت و مرا به ادامه تحصیل امیدوار کردند اگر چه خود درس نخوانده!!. خواندیم تا لیسانس شدیم و به خدمت رفتیم و بعد از شش ماه آموزشی به لطف امام رضا(ع) به مشهد برگشتم. صبح در لشگر ۷۷ خراسان خدمت می کردم و بعداظهر به کتابخانه آستان قدس می رفتم و در بخش فهرست نویسی و در اواخر خدمت بخش سفارش مقاطعه کاری و ساعتی کار می کردم. واقعا از صمیم قبل می گویم امام رضا( َع) به شخص من کمک بسیار کرد و مدیونم. تا اینکه بعد از خدمت و لطف مسئولین وقت کتابخانه اینجانب با گزینش در تاریخ ۱۳/۰۳/۱۳۷۷ به استخدام آستان قدس رضوی درآمدم و در بخش سفارش و فراهم آوری منابع به عنوان کتابدار سفارش مشغول به کار شدم. در مهرماه ۱۳۸۱ آقای ثابت قدم مسئول قبلی بخش بازنشسته شدند و اینجانب از تاریخ ۲۲/۰۷/۱۳۸۱ لغایت ۲۲/۰۸/۱۳۸۹ مسئول بخش سفارش و فراهم آوری منابع آستان قدس رضوی بودم که به صورت متمرکز برای ۵۴ کتابخانه وابسته به آستان قدس رضوی در کل کشور منابع جدید تهیه و پس از ثبت و سازماندهی تحویل می داد و بدون شک کتابخانه های آستان قدس رضوی در روزآمدی منابع جزء بهترینهای کشور است. و افتخار آن را داشتم تا ۱۲ سال در نمایشگاه تهران و سایر نمایشگاههای مهم کشور شرکت و با اساتید بزرگوار دانشگاهها مسئولین مراکز پخش و ناشرین و ... دوست و همکلام و رفیق باشم. از آبان ۸۹ نیز به درخواست خودم و مساعدت مسئولین محترم سازمان به عنوان مسئول مجتمع فرهنگی و کتابخانه امام رضا(ع) درگز انتخاب و منتقل شدم تا مدتی بدور از هیاهوی کاری و فکری مشهد کنج عزلت نشینم و اگر خدا بخواهد برای ادامه تحصیل فکری کنم و مدتی برای خودم زندگی کنم. در این شهر نیز مسئولین محترم به بنده به عنوان مسئول بزرگترین مجتمع فرهنگی شهر بسیار لطف دارند.  این همه توضیح دادم که بگویم نمی دانم اگر دوباره به دوران دبیرستان ( که اصلا برنمی گردیم) برگردم باز هم این رشته را انتخاب می کنم یا خیر. امام مسیر کاری من به لطف امام هشتم بسیار خوب و آبرومند بود. توقع زیادی هم ندارم و خدا را شاکرم که در کار فرهنگی خدمت می کنم و بسیاری به جایگاه ما غبطه می خورند. از کارم - زندگیم و دوستانم بسیار راضی هستم و امیدوارم خدا توفیق دهد در خدمتگذاری به خلق خدا موفق باشیم. انشاءالله / ای غریب نواز! زخم های بیشمارم به دست های نوازش تو محتاج است. ای تکیه گاه هشتم که دقیقه ها با آهنگ نقاره خانه تو کوک می شوند! بی  پناه خویش را دریاب. سپاس

با سلام و ارادت خدمت دوستان عزيز

از جناب ايزدي به خاطر تماسشان و انواع مطالب سركاري و زيبايشان تشكر مي كنم، خدمت دكتر افشين ، حاج ابوالحسن خان،دكتر عبدالرسول،علي آقاي همتائي، باقر خان صادقي ، و همه دوستان و بزرگواران  بسيار خوشحالم كه هنوز هم مثل اوايل دهه هفتاد پرتلاش و پر انرژي هستيد. بدون شك اگر همت و علاقه وافر شما به اين رشته نبود الان نمي توانستم اسم چند تا دكتر و كارشناس ارشد از همكاسي هايم را نام ببرم. به داشتن اينچنين دوستاني افتخار مي كنم و اميدوارم وبلاگ كتابداران هم با مطالب ارزشمند دوستان رونق بيشتري بگيرد. ما هم آقاي دكتر نوروزي، دكتر سالاري را از دوستان خوب خود و همكلاسي هاي قديمي مي دانيم و از مطالب ارزنده ايشان استفاده خواهيم برد. از ارتباط خوبتان متشكرم. خدا نگهدارتان

کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشدَ کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود. مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمدَ سعی می کرد روی خاک ها بایستد! روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ... 

نتیجه اخلاقی : عجب خری بوده ها!!!!!

اما مشکلات مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم. اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود!

بسیار خرسندم و از تلاش کتابداران ورودی ۷۰  دانشگاه فردوسی مشهد متشکر و ممنونم. انشاءالله که همیشه شادمان و تندرست باشید.